نخ پلیس



اگه بتونی از 100% توانایی های مغزت استفاده کنی چی میشه؟
اگه همه ی آدما از 100% توانایی های مغزشون استفاده کنن، یه گله آدم داریم که همه مثل همن؟
یا تو شرایط یکسان، راه حل های یکسان به ذهن شون میرسه.؟
قضیه از این قراره که برایان به قرصی دست پیدا کرده که میتونه توانایی مغزشو افزایش بده و اونو به سوپرآدم تبدیل کنه.
و این سریال سعی میکنه به سوالای بالا جواب بده.
ریتم فیلم عالی ، نه خیلی کند و نه تند، نه ملال آور و نه خیلی سخت.
این بچه ژیگول سعی میکنه cool  زندگی کنه اما شرایط بهش سخت میشه ولی کماکان راه حل های ژیگولی مبده
سریال خیلی دور از دنیای واقعی نیست .
گاهی با انیمیشین و جلوه های ویژه توپ ترکیب میشه که باعث میشه تدوینش جذاب باشه.
سریال عمیقی نیست اما باقعا باحاله.
ارزش دیدن داره.
اول باید

فیلم سینمایی شو ببینی تا

سریال رو خوب متوجه بشی.

اینکه همچین ایده هایی به ذهن نویسنده میرسه و کارگردانهایی انقد خوب میتونن به فیلم تبدیلش کنن، جای خوشحالی داره


سعدی تو بوستان به باب داره در فواید خاموشی.کلی توصیه کرده صحبت نکنی خیلی بهتره تا اینکه دهن باز کنی و چرت بگی
کم گوی و گزیده گوی چون در                    تا ز اندک تو جهان شود پر
ولی این استراتژی بدرد همون زمانا میخوره نه الان.
الان دیگه مهم نیست حرفی بزنی یا نه،چون لباسهای تو قبل از باز کردن دهنت ، میزان سلیقه، وضعیت اقتصادی ، اعتقادی و فرهنگی ات رو با زبان گویا شرح میدن.
چشم ها و حرکاتت ،تن صدا نوع راه رفتن و اندامت بدون حرف زدن، میتونه درصد امید به زندگی، سبک شخصیتی و تربیتت رو نشون بده و این یعنی یک دنیا حرف و اطلاعات.
گرچه عکس ، شاهد خوبیه اما فیلم ، برای شناخت آدمها اولویت بالاتری داره.
برای همین آیرین ادلر ، لباس رزم ، یعنی عریانی رو برای نبرد انتخاب کرد! نبرد با باهوش ترین مردی که میشناخت. هم برای به چالش کشیدن فکری و هم جنسی.
برای همین شرلوک نتونست تو نگاه اول هیچ اطلاعاتی از این بشر بدست بیاره.
اما مگر نه اینکه عریانی، خودش بخشی از فرهنگ و اعتقاد آدم رو رو میکنه؟


پ.ن : از اونجاییکه تلویزیون انگلیس هم محدودیت های خودشو داره، این صحنه با ظرافت هرچه تمامتر به تصویر کشیده شد!
با اینکه مشخصه مادرزاد شده اما هیچ اندامی نشون داده نمیشه؛ این قسر در رفتن ، زیبا نیست؟

- کسی میتونه حتی از طریق زورگویی بهت نشون بده که به تو توجه میکنه

s1.e3

- وقتی کسی چیزی از شما میخواد، اگه زودتر بهش بدید، دست از سر شما برمیداره. اما اگه گرسنه نگهش دارید(معطل) ، باعث میشه به ساز شما هم برقصه.مثل التماس کردن خانواده قربانی ها در جنایات

s1.e4



-فکر میکنی انقدر احمقه که بره اونجا؟ (مظنون)
- نه.فکر میکنم انقد باهوشه که بیاد اونجا.عاشق قاتل های باهوشم.خیلی دلشون میخواد که گیر بیفتن.
- چرا؟
- تا تحسین بشن.تشویق در پایان نمایش بینظیرشون.نقطه ضعف نوابغ همینه.دلشون تماشاچی میخواد
فصل 1.1


being mary watson

was the only life worth living.

این بهترین و والاترین نوع زندگیه که خدا میتونه به یکی عطا کنه.

تمام عمر یه جوری زندگی کرده باشی که چندان راضی نیستی

بعد دری از آرامش و عشق به سمتت باز بشه که تو رو از زندگی معمولی جدا کنه

"تعهد و خواستن" بیاره.

بعد، در اوج ، بعد از اینکه بخشیده شدی، بعد از اینکه زندگی واقعی رو چشیدی،

کشته بشی.

همیشه به ناحق کشته شدن ، دلسوختگی با خودش میاره.برای همّه ی کسایی که ازش باخبر میشن.

این اولین بار بود که به جای مرد همیشگی، زن قصه قهرمان رفتنی میشه.

اینبار مرد باید با رفتن اسطوره زندگیش خداحافظی کنه.

ساختار قهرمان ساز قصه 2017 اینبار ، مرگ زن رو رقم میزنه. مرگ در اوج پاکی و تعهد و عشق  که از مری معمولی، یک پری میسازه.


تو شرایط یکسان، اونی مقاوم و متفاوت عمل میکنه که تو پیشینه زندگیش برای چنین لحظه هایی خودشو آماده کرده باشه.

جان حتی تو مرحله سختتر از مارک قرار داشت اما بهتر تونست خودشو کنترل کنه.

قهرمانها اینطوری پدید میان. از بین مردم عادی. با انتخاباشون.


-          من سکوتتو میخوام

-          کاری که داری انجام میدی اشتباس

-          اره میدونم

-          پس چرا انجام میدی؟

-          چون درسته

 

شبیه رابطه موسی و خضر. بهش گفت نمیتونی همراه من باشی.

اما موسی خیره سری کرد. هنوز اونقد بزرگ نشده بود که جلو پاشو نبینه و به وظایف ساده اش عمل نکنه، که بتونه سکوت کنه.

خضر فقط اعتماد و همراهی میخواست.فقط همین.

luther

s1-e4


اگه بتونی از 100% توانایی های مغزت استفاده کنی چی میشه؟
اگه همه ی آدما از 100% توانایی های مغزشون استفاده کنن، یه گله آدم داریم که همه مثل همن؟
یا تو شرایط یکسان، راه حل های یکسان به ذهن شون میرسه.؟
قضیه از این قراره که برایان به قرصی دست پیدا کرده که میتونه توانایی مغزشو افزایش بده و اونو به سوپرآدم تبدیل کنه.
و این سریال سعی میکنه به سوالای بالا جواب بده.
ریتم فیلم عالی ، نه خیلی کند و نه تند، نه ملال آور و نه خیلی سخت.
این بچه ژیگول سعی میکنه cool  زندگی کنه اما شرایط بهش سخت میشه ولی کماکان راه حل های ژیگولی مبده
سریال خیلی دور از دنیای واقعی نیست .
گاهی با انیمیشین و جلوه های ویژه توپ ترکیب میشه که باعث میشه تدوینش جذاب باشه.
سریال عمیقی نیست اما باقعا باحاله.
ارزش دیدن داره.
اول باید

فیلم سینمایی شو ببینی تا

سریال رو خوب متوجه بشی.

اینکه همچین ایده هایی به ذهن نویسنده میرسه و کارگردانهایی انقد خوب میتونن به فیلم تبدیلش کنن، جای خوشحالی داره


- ما یه "جاسوس افزار" تو لپ تاپش پیدا کردیم

- چقد زیر نظر بوده؟

- هرچی که میشه دونست رو طرف میدونسته.همه فایلها و هر وبسایتی که سرمیزده.حتی از افکارشم خبر داشته.

- قبلا اینجوری بود که هیچ وقت نمیتونستیم از درونیات همدیگه باخبر بشیم

- اون روزا تموم شدن

Luther S4.e1


سریال پلیسی لوتر رو پیشنهاد میدم چون ریتم تند خوبی داره. تعداد قسمتا کم و خوش ساخته. یعنی براش وقت گذاشته شده.

1.جان لوتر برای شناسایی و پیشبینی افعال و حرکات مجرمین، از روانشناسی قوی استفاده میکنه.

2. انگار استفاده از زن باهوش جذاب مشاور تو سالهای 2010 رواج داشته ! چون آلیس مورگان ، نسخه بسیار نزدیک به آیرین ادلر شرلوک هلمزه.

3. تو این سریال

برخلاف سریال شرلوک، سعی میشه بر قهرمان بودن جان تاکید کنه

4.هر بخش سریال حول تفکرات ناب و برنامه های بی نقص یک مجرم یا بیمار روانی میچرخه که لوتر با روش های خاص خودش میتونه معماگشایی شون کنه.

5. متاسفانه فیلم جوری نشون داده میشه که همیشه حق با جان هست، حتی وقتی قانون شکنی میکنه درحالیکه خودش درحال دستگیری قانون شکن هاست. ( ماستمالی کردن قتل اون دختره - نادیده گرفتن قتل آلیس)


-          من سکوتتو میخوام

-          کاری که داری انجام میدی اشتباس

-          اره میدونم

-          پس چرا انجام میدی؟

-          چون درسته

 

 

شبیه رابطه موسی و خضر. بهش گفت نمیتونی همراه من باشی.

اما موسی خیره سری کرد. هنوز اونقد بزرگ نشده بود که جلو پاشو نبینه و به وظایف ساده اش عمل نکنه، که بتونه سکوت کنه.

خضر فقط اعتماد و همراهی میخواست.فقط همین.

luther

s1-e4


سعدی تو بوستان به باب داره در فواید خاموشی.کلی توصیه کرده صحبت نکنی خیلی بهتره تا اینکه دهن باز کنی و چرت بگی
کم گوی و گزیده گوی چون در                    تا ز اندک تو جهان شود پر
ولی این استراتژی بدرد همون زمانا میخوره نه الان.
الان دیگه مهم نیست حرفی بزنی یا نه،چون لباسهای تو قبل از باز کردن دهنت ، میزان سلیقه، وضعیت اقتصادی ، اعتقادی و فرهنگی ات رو با زبان گویا شرح میدن.
چشم ها و حرکاتت ،تن صدا نوع راه رفتن و اندامت بدون حرف زدن، میتونه درصد امید به زندگی، سبک شخصیتی و تربیتت رو نشون بده و این یعنی یک دنیا حرف و اطلاعات.
گرچه عکس ، شاهد خوبیه اما فیلم ، برای شناخت آدمها اولویت بالاتری داره.
برای همین آیرین ادلر ، لباس رزم ، یعنی عریانی رو برای نبرد انتخاب کرد! نبرد با باهوش ترین مردی که میشناخت. هم برای به چالش کشیدن فکری و هم جنسی.
برای همین شرلوک نتونست تو نگاه اول هیچ اطلاعاتی از این بشر بدست بیاره.
اما مگر نه اینکه عریانی، خودش بخشی از فرهنگ و اعتقاد آدم رو رو میکنه؟
 
پ.ن : از اونجاییکه تلویزیون انگلیس هم محدودیت های خودشو داره، این صحنه با ظرافت هرچه تمامتر به تصویر کشیده شد!
با اینکه مشخصه مادرزاد شده اما هیچ اندامی نشون داده نمیشه؛ این قسر در رفتن ، زیبا نیست؟

 جان ، بعد از اون ضربه روحی تو جنگ، هیچ روشی برای برگشتن به زندگی پیدا نکرده بود .

تا اینکه شرلوک رو پیدا میکنه و بخشهای جذابی از زندگی نشون میده که هیچ وقت تجربه نکرده بود.

شرلوک جان رو به زندگی برگردوند. اما دوباره ازش گرفت.

وقتی بعد از چند سال،

دوباره روبروی همون روانشناس نشست و گفت منبع حال خوب این سالهاشو از دست داده و همون شکستها ، این بار چندبرابر بهش مستولی شده، واقعا درد کشیدم. چون میفهمیدمش و این چرخه معیوب رو تجربه کرده بودم و تو اوج زمانی که باید "زندگی" میکردم، دوباره روبروی مشاور نشستم و حرفایی زدم که منو پرت میکرد چند سال قبلم.

ولی وقتی تو فصل بعد معلوم شد همه اش دروغ بوده و این برگشت شرلوک یه جورایی برام تخیلی اومد، یکی از رشته های پیوند من با این سریال گسسته شد.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها